ولی چنین نیست چون تو خود گفتی که لحظه ای از شیعیانم غافل نیستم پس شاید من شیعه ای
واقعی نباشم تا مورد توجه مولایم قرار بگیرم .
آقا جان
می دانی که با بردن نامتان دل ترک خورده ام چنان میلرزد که چشم هایم تحمل نمی آورند آقا جان من
دعا می کنم برای شما دعا می کنم برای سلامتیتان و طول عمرتان و ظهورتان ما منتظر این لحظه ایم ،همان لحظه ای که لحظه آرامش واقعی است وما به آن نیازمندیم.آقا جان ما دعا می کنیم و تقاضا داریم شما آمین بگویید .
به امید روزی که چشمانمان به جمال نورانی اش روشن شود و دلهایمان با گرمی محبتش آرام گیرد .
انتظارتاکی؟
چرا این قدر باران طول کشیده؟
چرا ابرهای بارانی کنار نمی روند؟
چرا خورشید نمایان نمی شود؟
و چرا ...؟
چرا باز پشتِ...
تا کی دوست داری خورشید پشت ابر باشی؟
باران سیاهی به شدت می بارد...
بعضی با سختی خود را استوار نگه داشته اند، بعضی چند ثانیه هم زیر باران دوام
نیاورده اند...
و اگر حتی نورت به آنها نرسد از بین خواهند رفت...
باور کن زیر باران ماندن برایمان سخت شده است...
دلم هوای نور کرده....
این باران سیاهی تا کی باید ببارد؟!
ای صبور!
تا کی صبر می کنی؟
صدای گیاهان را گوش کن
می شنوی می گویند: خورشید...
دیگر صدایشان ضعیف شده ...
دوست نداری خود را نمایان کنی؟!
قلم خسته شده تا کی علامت سوال ؟
زیر باران صدای قلم به تو می رسد؟!
آیا صدای عربده های قلم رامی شنوی دارد با چه دردی می نویسد:پس چرا نمی
آیی...؟
دیگر چه بگویم ؟
از چه بگویم؟از این که چند روزی است یکی از گلها تلف شده آن گل زیر باران شدید
استوار ایستاده بود اما خاک زیرش را خالی کرد و حال ...
دوست نداری ادبیات گیاهان را عوض کنی دوست نداری قلم این گونه بنویسد ...
گیاهان مدام می گویند: او خواهد آمد...
ولی من دوست دارم بگویم : او آمد...
و جمعه این جمله را وقتی که تو آمدی می گویم...
ای خورشید پشت ابر، ای پیشوای جن و انس، ای صاحب العصر و الزمان ما انتظارت را
می کشیم...
آخرین پسر زهرا از پشت ابر بیرون بیا...