♣♣♣ به وبلاگ میدان داران فرهنگ خوش آمدید♣♣♣ گنجشک وخدا - اقتصادوفرهنگ باعزم ملی ومدیریت جهادی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گنجشک وخدا
گنجشک کنج آشیانه اش نشسته بود. خدا گفت: چیزی بگو ! گنجشک گفت: خسته ام. خدا گفت: از چه؟ گنجشک گفت: تنهایی،بی همدمی کسی تا به خاطرش بپری، بخوانی، او را داشته باشی. خدا گفت: مگر مرا نداری ؟ گنجشک گفت: گاهی چنان دور می شوی که بال های کوچکم به تو نمی رسند . خدا گفت: آیا هرگز به ملکوتم نیامدی ؟ گنجشک سکوت کرد. بغض به دیواره های نازک گلویش فشار آورده بود. خدا گفت: آیا همیشه در قلبت نبوده ام؟






تاریخ : جمعه 92/10/6 | 4:39 عصر | نویسنده : حسن رضاترابی | نظرات ()

میدان داران فرهنگ