به دلیل برخی نقاط ضعف و همچنین تهاجم فرهنگی گستردهای که علیه جامعهی ما وجود دارد، حماسهی اقتصادی نیز که بخش اعظم آن مبتنی بر فرهنگ، سبک زندگی، باورها و عادات مردم است، آنگونه که باید، محقق نشده است. از همین رو، رهبر معظم انقلاب با تکیه بر عزم ملی و لزوم مدیریت جهادی امور، سال جاری را «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامگذاری فرمودند .
فرهنگ بستر شکلگیری و خیزش هر نوع حرکت علمی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. به این ترتیب، هیچ طرحی بدون در نظر گرفتن یک پیوست فرهنگی مبتنی بر الگوهای بومی، ملی و دینی نمیتواند در مسیر موفقیت قرار بگیرد. این نکتهای است که غرب در تمامی محصولات و کالاها و حتی دانش وارداتی به دیگر کشورها لحاظ نموده است.
هدف نهایی تمام این کالاها هم تغییر در فرهنگ و سبک زندگی جوامع است، زیرا از رخنههای فرهنگی بهتر و راحتتر میتوان بر جامعهای تسلط یافت و اهداف استعماری را پیگیری کرد.
با نگاهی دقیقتر به مقولهی تحریمهای اقتصادی و فضاسازیهای رسانهای که در پی آن از سوی رسانههای غربی رخ داد، میتوان بهروشنی دریافت حتی بحثهای اقتصادی و تحریم علیه ایران نیز با پیوستهای فرهنگی همراه بوده است. این مسئله لزوم طرح مباحث فرهنگی را در کنار مسائل اقتصادی و پیگیری این مباحث را به موازات اقتصاد در کشور بیشتر به رخ میکشد.
به عبارت دقیقتر، اقتصاد مقاومتی خود از جنس فرهنگ است و فرهنگ غنی ایرانیاسلامی مقاومت و تدبیر در مسائل اقتصادی را بیان میکند و از آنجایی که رعایت اصل سنخیت در مقابله، بهترین راهکار است، برای مواجهه با تهاجم فرهنگی و پیوستهای فرهنگی طرحهای سیاسی و اقتصادی غرب علیه کشورمان باید از راهکارهایی از همان جنس بهره بگیریم.
فرهنگ در حقیقت بخش نرمافزاری تحقق اهدافی همچون اقتصاد مقاومتی به شمار میرود؛ همانگونه که برای ایجاد وابستگی اقتصادی یا سیاسی نیز نخستین گام دشمنان انحراف فرهنگ و باورهای مردم به سمتوسویی است که بتواند ضربههایی جدی به جوامع وارد نمایند.
به عبارت دیگر، دشمن با رخنههای فرهنگی در جامعه نفوذ میکند و با تغییر ارزشها و نگرش مردم نسبت به استقلال یا هویت ملی و ایرانی، اسطورههای غیربومی را در ذهن آنان پرورش داده و با وابستگی اقتصادی و سپس تحمیل تحریم میکوشد تا آن جامعه را به زانو درآورده و منابع آن کشور را به نفع خود چپاول کند.
اما دستیابی به این مهم پیش و بیش از الزامات و زیرساختهای سختافزاری نیازمند تغییر در باور و ارزشهای مردم و در واقع الزاماتی فرهنگی است که اگر این الزامات فراهم نشود، بستر مناسب برای بهرهگیری از تمامی ظرفیتهایی که برشمردیم فراهم نخواهد شد و اینگونه اقتصاد مقاومتی به رویایی دستنیافتنی بدل میشود.
الزامات نرمافزاری تحقق اقتصاد مقاومتی از جنس فرهنگ است. عزم ملی و مدیریت جهادی مهمترین سرفصلهای این الزامات به شمار میرود که هر کدام دارای زیرشاخههای مهمی است.
عزم ملی
انجام کارهای بزرگ اراده و عزم قوی میخواهد و این ارادهی قوی زمانی در افراد ایجاد میشود که به عظمت و الزام چنین امری باور داشته باشند. باور از جنس فکر و فرهنگ است و میتوان این باور را در جامعه ایجاد کرد. برای به سرانجام رساندن اهداف اقتصادی، علمی و اجتماعی نیز نیازمند ایجاد باور و بهتبع آن، نیازمند عزمی ملی در جامعه هستیم. این عزم شاخصهایی دارد که با ترویج این شاخصها میتوان عزم ملی را در جامعه پرورش داد.
تولید ملی حلقهی اساسی پیشرفت اقتصاد است، اما حمایت از آن امری کاملاً فرهنگی است. به عبارت دیگر، مردم و مسئولان باید خود را به این حمایت متعهد بدانند و مهمترین گام در حمایت از تولید ملی، شکستن اسطورهی برتری کالاهای خارجی و جا انداختن فرهنگ مصرف کالاهای داخلی در میان مردم است. در این زمینه، مسئولان وظیفهای بسیار سنگین دارند؛ چراکه اگر یک مسئول یا مدیری کالای خارجی استفاده کند، در واقع به مردم جامعه الگو میدهد و فرهنگ حمایت از تولیدات ملی و کالاهای داخلی با شکست مواجه خواهد شد.
عزم صاحبان سرمایه نیز در این میان بسیار اثرگذار خواهد بود. صاحبان سرمایه علاوه بر آنکه باید توجه به تولید ملی را اولویت خود قرار داده و در این زمینه سرمایهگذاری کنند، موظفاند در تولیدات ملی به کیفیت و بهرهوری توجه کنند. در این زمینه، دستگاههای دولتی نیز موظف به نظارت و پیگیری تحقق این امر هستند.
چنانچه رهبر انقلاب هم تأکید کردهاند، اگر بخواهیم مصرف تولیدات داخلی به معنای واقعی کلمه تحقق پیدا کند، باید فرهنگ [مصرف] تولید داخلی در ذهن مردم جا بیفتد. اگر بخواهیم مردم اسراف نکنند، بایستی این باور مردم بشود؛ این یعنی فرهنگ.
به عبارت دیگر، انتخاب کالای داخلی باید به شکل یک عادت جاری در فرهنگ مردم ما قرار بگیرد.
مدیریت جهادی
یکی از اساسیترین ارکانی که میتواند فرهنگ ناب ایرانی اسلامی را در مسیر اصلیاش جاری سازد و به تحقق اقتصاد مقاومتی منجر شود برخورداری از یک مدیریت جامع براساس معیارهای بومی، ارزشهای ملی و باورهای مذهبی است. تجربهی چنین مدیریتی در پیروزی انقلاب اسلامی و سالهای آغازین این برههی تاریخی به رهبری امام خمینی (ره)، گویای کارآمدی برقراری یک نظام مدیریتی سالم با تکیه بر باورها و ارزشهای اسلامی است.
جاری شدن مدیریت جهادی در ساختار جهاد سازندگی و همچنین دفاع از تمامیت جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، آن هم با دست خالی و در برابر حمایتهای همهجانبهی تمامی قدرتهای استکباری جهان از رژیم بعثی عراق، نمایانگر کارآمدترین شیوهی مدیریت در کشور ماست که متأسفانه بعد از پایان جنگ، این شیوهی مدیریتی در هیاهوی دوران سازندگی به فراموشی سپرده شد و شیوههای مدیریتی غیربومی و مبتنی بر علوم انسانی وارداتی غرب جایگزین آن شد که در پی آن، نگاه اومانیستی و لیبرالیستی جای نگاه ارزشمدارانه و اسلامی در شیوههای مدیریتی کشور را گرفت.
در حال حاضر، کارهای بزرگی در پیش داریم و بنا به تأکید رهبر انقلاب، فاصلهی بسیار زیاد کنونی با آنچه شأن ایران سربلند و پرافتخار است، جز با همت بلند، امید بیپایان و تلاش همهجانبهی ملی نمیتوان این فاصلهها را پیمود. به بیان رهبر انقلاب، با حرکت عادی و احیاناً خوابآلوده نمیشود پیش رفت و کارهای بزرگ را انجام داد، بلکه در اینجا نیازمند همت، تحرک جهادی و مدیریت جهادی هستیم. مدیریت جهادی نیز عزمی ملی میخواهد؛ همچنانکه یک مدیر جهادی خود پیشتاز تمامی عرصهها بوده و فرهنگ قناعت بهعنوان یک ارزش اسلامی و الهی در تمامی رفتارها و سکنات وی قابل لمس خواهد بود. احیای مدیریت جهادی امری است که در سایهی تحول و بومیسازی علوم انسانی رخ میدهد و در واقع نیازمند بازگشت به سبک زندگی ایرانیاسلامی و اصلاح رخنههای فرهنگی بیگانگان در فرهنگ جامعهی امروزی ماست.
راهکارها
اما برای احیای فرهنگ بومی و اقتصاد مقاومتی در سایهی عزم ملی و مدیریت جهادی راهکارها و وظایفی به نظر میرسد تا بتوان این مطالبهی رهبر معظم انقلاب را در مسیر پیشرفت و تعالی کشور به انجام رساند:
• ورود دستگاههای فرهنگی و رسانهها به مباحث اصیل فرهنگ ایرانیاسلامی.
• فعالیتهای فرهنگی خودجوش در میان مردم و بهخصوص قشر تأثیرگذار جوان.
• حضور مراجع فرهنگی اعم از علما، اساتید، روشنفکران انقلابی، هنرمندان متعهد در عرصهی فرهنگ و نقد و تذکر و بزرگنمایی نقاط ضعف و ارائهی پیشنهادات سازنده و عملی.
• توجه جدی به بومیسازی علوم انسانی و تسریع این امر خطیر.
• فراهم آوردن زمینههای شکلگیری یک تمدن نوین اسلامی و عرضهی این تمدن و فرهنگ به جهان برای مقابله با فرهنگ اومانیستی غرب.
• ایجاد و تقویت احساس مسئولیت در جامعه
• برنامهریزی دقیق برای عرصهای آموزش، دستگاههای فرهنگساز و ذائقهساز چون رسانهها