در خصوص ریشه های انقلاب اسلامی ایران نظرها متفاوت است و هر کس رخدادی را سرآغاز انقلاب می داند به نحوی که عده ای، قیام 15خرداد را سرآغاز انقلاب میدانند، عده ای کودتای 28 مرداد 32، بسیاری جنبش مشروطه وبعضی نیز تحولات دهه 50 را منشأ بروز انقلاب به شمار آورده اند.گرچه می توان برای بررسی ریشه های انقلاب اسلامی ایران از تحولات دوره رضا شاه تا دوران محمد رضا پهلوی سخن گفت اما به طور مختصر عوامل زمینه ساز پیروزی را می توان در موارد ذیل خلاصه کرد.
1) قدرت عظیم عنصری چون مذهب
به درستی می توان اذعان داشت که مذهب به عنوان نیروی بسیار قوی در انقلاب اسلامی ایران در کنار مکتبی چون اسلام باعث آن گردیده بود تا تمام مردم از فقیر تا ثروتمند، تحصیل کرده و بی سواد را گرد هم آورد و یک نوع حس یکپارچگی گروهی و اجتماعی ایجاد کند.
2) پتانسیل و قدرت بی نظیر روحانیت
از جمله علل موثر دیگر در پیروزی انقلاب را می توان توجه روحانیت به پتانسیل و ظرفیت خود در بین مردم دانست. روحانیت پس از پشت سر گذاردن اتفاقات بسیاری که بیشتر آنها نیز در دوران مشروطه رخ داده بود دریافت مردم به دلیل همان علقه های مذهبی که در بالا به آن اشاره شد هر آنچه را که مخالف آزادی، عدالت، و زمینه ساز نفوذ اجنبی و بیگانه در کشور است را بر نمی تابد و روحانیت می تواند با نفوذ خود در بین عامه مردم در جهت پرشورتر کردن این احساسات و عقاید بهره ببرد. به تعبیر بهتر می توان گفت: انقلاب اسلامی ایران از این حیث متکی به یگ گروه اجتماعی مجهز به احزاب سیاسی و ایدئولوژی غیر مذهبی نبوده بلکه عامل تمایز این انقلاب با دیگر تحرکات تکیه انقلاب بر روحانیت مسلح به مسجد و منبر و معتقد به شریعت برای نظارت بر تصمیمات است.
3) آگاهی بخشی عمیق و گسترده امام(س) به مردم
باید در نظر داشت که آگاهی بخشی و اطلاع رسانی دقیق و گسترده از سوی امام(س) به مردم نسبت به حقی که حاکمیت پهلوی از آنها تضییع کرده و جنایات و کشتاری که انجام میدهد حتی در طول 15 سال تبعید به وسیله اظهارات علنی و کتبی یکی دیگر از عواملی بود که روند روبه رشد انقلاب را سرعت بخشید تا آنجا که شخص امام خمینی(س) برای کارگران شهری رهبری نمونه، برای عدالت خواهان مجری عدالت، برای دهقانان و روستاییان تامین کننده مایحتاج ابتدایی آنان بود یعنی درست همان چیزهایی که شاه نتوانسته بود حتی با انقلاب سفید ایجاد کند و مشروطه نیز گرچه آن را احیا کرده بود اما نتوانسته بود تحقق ببخشد.
4) نقصان سازمانی حاکمیت موجود وبروز شکاف در داخل حاکمیت
ایجاد شکاف در حاکمیت همواره یکی از بروز انقلاب ها به حساب آمده و باید اشاره کرد که بروز همین شکاف آن هم به صورت عمیق در دوره پهلوی موردی بود که دامان رژیم را گرفت هرچند تلاش هایی برای رفع آن صورت گرفت اما نقص سازمانی احزاب سیاسی غیر مذهبی چیزی نبود که به سادگی حل گردد واین امر به قدری وسعت یافته بود که عامه مردم را نیز به ستوه آورده وبر انزجار آنان می افزود.
5) تزلزل روحی ارتش پهلوی
نیروهای مسلح به رغم کثرت نفرات و سلاح های بسیار پیچیده بر اثر کشاندن مداوم به خیابانها و تیراندازی به کسانی که غیر مسلحند و شعار مذهبی سر می دهند روحیه ارتش را به شدت متزلزل کرده بود به طوری که در اواخر حکومت پهلوی در حین مبارزات ارتش با اینکه در خیابانها حضور داشت اما دیگر تمایلی به سرکوب مخالفان نداشت و از تظاهرات جلوگیری نمیکرد.
6) اراده ی بی نظیر مردم
عامل اراده در بروز انقلاب ها امری است بس مهم که در دوران اخیر نیز بسیاری بر این عامل به عنوان یکی از علل بنیادین پیروزی انقلاب ها تاکید کرده اند زیرا شروع انقلاب یک سوی قضیه است و تلاش برای ماندن مردم در صحنه مسأله ای دیگر. باید گفت در انقلاب اسلامی ایران نیز این عامل از جمله نکات بسیار مهم بوده است زیرا مردم با وجود کشته شدن بسیاری در تظاهرت و مبارزات، دستگیری ها ی گسترده وشکنجه های طاقت فرسا هر روز برای ادامه مسیر مستحکم تر می شد و شاید به همین علت نیز بود که امام خمینی(س) به همین مضمون فرمودند اگر مردم و اراده و عزم آنان نبود انقلاب پیروز نمی شد.
7) اعتصاب وسیع کارگران وفلج شدن اقتصاد
همکاری و هوشیاری طبقه کارگر شهری درپیروزی انقلاب اسلامی ایران یکی دیگر از عوامل مهم و موثر است به طوری که اعتصاب کارگران نفت، کارگران کارخانه ها وصنایع حمل و نقل دولت را به لبه ورشکستگی کشاند و اقتصاد کشور را فلج کرد.
تاریخ انتشار: 1393/11/10 || بازدیدها: 0
تاریخ : جمعه 93/11/10 | 10:57 عصر | نویسنده : حسن رضاترابی | نظرات ()