عدم درک متقابل در خانواده مهمترین علل بروز آسیبهای اجتماعی است. در جامعه امروز ما شاهد شکاف بین نسلی در سه حالت و یا بهتر بگویم شاهد سه شکاف بین فرزندان انقلاب و قبل از آن، دهه شصتیها و دهه هفتادیها هستیم.
اگر در جامعه تنها نگاهی سطحی داشته باشیم، این تفاوتها را در پوشاک، خوراک، تفریحات، گفتمان و .... می بینیم، باید بگویم این سه نسل سبک زندگی متفاوتی با یکدیگر دارند و در زندگی الگوها و قوانین خاصی را ترجیح میدهند.
سبک زندگی حاصل ترجیحات انسانهاست و این سه نسل ترجیهات متفاوتی با هم دارند.از همگسیختگی به معنای عدم ارتباط صحیح و سالم بین فرزندان با والدین و بین والدین با فرزندان و اجداد که همان پدر بزرگها و مادر بزرگها هستند.
امروز خانواده با آسیبهای نوپدید مانند پرنوگرافی در اینترنت، فرهنگ ارتباط ناسالم تبلیغی از ماهواره، دوستیهای اینترنتی، اعتیاد، پرخاشگری و... مواجه هستند.
خانواده به عنوان کوچکترین نهاد اجتماعی بیشترین تأثیر را در کاهش و کنترل آسیبهای اجتماعی برعهده دارد.
نهاد خانواده باید کارکرد اجتماعی خود را در دنیای امروز پیدا کند، خانواده در برخورد با تکنولوژی و رسانه کارکرد اجتماعی سنتی خود را از دست داده و عدم ارتقا سواد رسانهای نیز باعث شده نتواند کارکرد نوین خود را بیابد.
در حقیقت شکاف بین نسلی اعضای یک خانواده ناشی از رسوخ رسانه اعم از تلفن همراه، ماهواره و اینترنت در خانهها است که اگر بخواهیم با آسیبهای اجتماعی نوپدید مبارزه کنیم باید سواد رسانهای را در جامعه و در بستر خانواده ارتقا بدهیم.
تمام آسیبهای اجتماعی امروز تحت تأثیر رسانه قرار گرفته و اگر نتوانیم در این حوزه عملکرد مثبتی را داشته باشیم، مطمئناً در آینده با مشکلات بیشتری مواجه خواهیم شد.
ارتباطات ناسالم و نامشروع محصول رسوخ ماهواره در خانواده است، بسیاری از والدین و یا خانوادهها نسبت به آسیبهای موجود در خانواده خود نیز اطلاعی ندارند و اسرار بر مفید بودن ماهواره دارند.
در صفحات حوادث روزنامهها و یا خبرگزاریها همیشه شاهد اخبار تأسف بار از فساد اخلاقی در جامعه هستیم که محصول میدانداری ماهواره در خانهها است.
بیشک بدون تحقیق و پژوهش امکان استخراج راهکار عملی و کاربردی برای آسیبهای اجتماعی وجود ندارد، پژوهشگران ما زمانی میتوانند به کاهش آسیبهای اجتماعی کمک کنند که ارتباط خود را با فرهنگیکاران و فعالان اجتماعی قویتر کنند، چراکه امروز جامعه دانشگاهی و پژوهشگران ما زحمات زیادی میکشند اما نمیتوانند محصول خود را به دست افراد دغدغهدار برسانند و این یافتهها تنها در کتابخانهها خاک میخورد.
تولید علم زمانی برای کشور مفید خواهد بود که به عمل ختم شود و مردم نتیجه آن را به صورت ملموس ببینند.
امر بهمعروف و نهی از منکر از ارکان جامعه اسلامی است، در جامعهای که امر بهمعروف صورت نگیرد، آن جامعه مرده و بینفس است.
در چند سال اخیر با گسترش رسانه و ایجاد دهکده جهانی، دولتهای غربی و استعمارگر اهداف استعماری خود را به شیوههای نوین دنبال میکنند و ایجاد جبهه رسانهای غرب با کمک فناوریهای نوین مانند اینترنت، ماهواره، تلفن همراه و ... جامعه اسلامی را دچار دگرگونی کرده است.
جبهه رسانهای غرب با نشانه رفتن سبک زندگی دینی در جوامع اسلامی به دنبال انحراف در این کشورها و البته پیادهسازی اسلام آمریکایی است.
در این نبرد رسانهای یکی از ارزشهایی که مورد هدف قرار گرفته، امر بهمعروف و نهی از منکر است، این امر مهم در اسلام نهتنها ترکش موجب آسیب در جامعه میشود بلکه زمینه رشد و گسترش آسیبها و منکرهای دیگر را نیز فراهم میکند.
نباید تصور کرد که عدم توجه مردم به مقوله امر بهمعروف و نهی از منکر در جامعه یک امر طبیعی است، بلکه باید باور کرد که این یک برنامه فرهنگی بزرگ توسط غرب بوده که در جوامع اسلامی پیادهسازی شده است.
امروز به دلایل مختلف مانند خجالت، بیتفاوتی، مشغله و یا عدم آگاهی فریضه امر بهمعروف و نهی از منکر توسط مسلمانان ترک و به حاشیه رانده شده است.
امر بهمعروف و نهی از منکر فریضه بزرگى است که دیگر فرایض به واسطه آن برپا مىشود و به واسطه امر بهمعروف و نهی از منکر است که درآمدها حلال و حجاب و عفاف حاکم شده و شاهد ریشهکنی اعتیاد خواهیم بود.
در سالهای قبل در مقابل تلاشهای فراوان دشمن ما نتوانستهایم گروه سازمان یافته و قابل قبولی را برای احیای امر بهمعروف تشکیل دهیم.
امر بهمعروف و نهی از منکر یک امر صرفاً دولتی و حکومتی نیست که ما نگاهمان به سمت دولت باشد بلکه امری مردمی و اجتماعی است که باید همگانی و فراگیرشود.
بهترین راهکار برای احیای این فریضه مهم استفاده از رسانه برای آگاه و حساس کردن جامعه نسبت به این فریضه است و به نظر میرسد مؤسسات و انجمنهای مردم نهاد و مساجد بیشترین نقش را در احیا امر بهمعروف و نهی از منکر دارند که اگر این نهادهای برخواسته از عزم و اراده مردم وارد عرصه شوند بیشک شاهد احیاء این فریضه الهی خواهیم بود.
دولت باید تلاش کند در برابر منکرات معروفهای مناسبی راجایگزین کند، بهعنوان مثال در مقوله ماهواره تقویت رسانه ملی و ایجاد شبکههای خصوصی میتواند جایگزین مناسبی برای شبکههای سراسر منکر ماهواره باشد، یا در مقوله تلفن همراه و استفاده از شبکههای اجتماعی باید معروف مناسبی دولت جایگزین کند تا بشود هنگام نهی استفاده از وایبر یا فیس بوک آن نرمافزار خوب را پیشنهاد داد.در امر بهمعروف و نهی از منکر نباید قهرآمیز برخورد کنیم بلکه باید به صلاح لبخند، مهربانی و منطق مجهز باشیم متأسفانه امپراطوری رسانهای غرب به دنبال خشونت در امر بهمعروف است تا آمران بهمعروف و ناهیان از منکر را افرادی خشن و بیمنطق نشان دهد همانند ایجاد گروه داعش و منصوب کردن آنها به اسلام. این رسانهها به دنبال اصل اسلامهراسی خود هستند که نباید اجازه دهیم به اهدافشان برسند.
نزدیک ظهر، مجید و مهدی به بانه می رسند. مسئول سپاه بانه، هرچه اصرار می کند که «جاده امن نیست و نروید.» از پسشان برنمی آید. آقا مهدی می گوید «اگرماندنی بودیم، می ماندیم.» وقتی می روند، مسئول سپاه، زنگ می زند به دژبانی، که «نگذارید بروند جلو.» به دژبان ها گفته بودند«همین روستای بغلی کار داریم. زود برمی گردیم.» بچه های سپاه، جسد هایشان را، کنار هم، لب شیار پیدا کردند. وقتی گروهکی ها، ماشین را به گلوله می بندند، مجید در دم شهید می شود، و مهدی را که می پرد بیرون، با آرپی جی می زنند.
نتیجه گیری:
داشتن سرداران جوان در جنگ یک معنا و مفهوم دارد:
برای دفاع از آرمان ها از هیچ چیزی باکی نداریم
و برای رسیدن به هدف از هیچ تلاشی فرو گذار نمی کنیم...