نمونه سوالات کتاب قیام حضرت مهدی (عج) اثر شهید آیت الله مطهری (ره)- قسمت اول
1 - اندیشه پیروزی نهائی نیروی حق و صلح و عدالت بر نیروی باطل و ستیز و ظلم و .... در روایات متواتر اسلامی به وسیله چه شخصیتی تعبیر شده ؟ ، گسترش جهانی ایمان اسلامی ، استقرار کامل و همه جانبه ارزشهای انسانی ، تشکیل مدینه فاضله و جامعه ایدهآل ، و بالاخره اجراء این ایده عمومی و انسانی به وسیله شخصیتی مقدس و عالیقدر که در روایات متواتر اسلامی ، از او به " مهدی " تعبیر شده است ، اندیشهای است که کم و بیش همه فرق ومذاهب اسلامی - با تفاوتها و اختلافهائی - بدان مؤمن و معتقدند .
2 - اندیشه فوق ، به حسب اصل و ریشه قرآنی چه نوید داده؟ پیروزی نهائیایمان اسلامی ( 1 ) ، غلبه قطعی صالحان و متقیان ( 2 ) ، کوتاه شدن دست ستمکاران و جباران برای همیشه ( 3 ) و آینده درخشان و سعادتمندانه بشریت ( 4 ) را نوید داده است .
3 - این اندیشه بیش از هر چیز مشتمل بر چه عنصر است ؟
خوشبینی نسبت به جریان کلی نظام طبیعت و سیر تکاملی تاریخ و اطمینان به آینده ، و طرد عنصر بدبینی نسبت به پایان کار بشر است ، که طبق بسیاری از نظریهها و فرضیهها فوقالعاده تاریک و ابتر است .
4 - در زبان روایات اسلامی امید و آرزوی تحقق این نوید کلی جهانی انسانی ؟ " انتظار فرج "
5 – آیات مربوط به اندیشه فوق ؟
- هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لوکره المشرکون »- توبه / 33 وصف / . 9
- و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون »- انبیا / . 105
- و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثین و نمکن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم ما کانوا یحذرون »- قصص / . 5
- قال موسی لقومه استعینوا بالله و اصبروا ، ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتقین »- اعراف. 128
6 - اصل انتظار فرج از چه اصل کلی اسلامی و قرآنی استنتاج میشود؟
اصل " حرمت یأس از روح الله " است بلکه افضل عبادات - شمرده شده است
7 –انتظار فرج خوب و بد چگونه است؟
انتظاری که سازنده و نگهدارنده ، تعهد آور ، نیرو آفرین و تحرک بخش ، که نوعی عبادت و حق پرستی شمرده میشود ، و انتظاری که گناه است ، ویرانگر است اسارت بخش است ، فلج کننده است و نوعی " ابا حیگری " باید محسوب گردد .
8 - این دو نوع انتظار فرج ، معلول چند نوع برداشت از ظهور عظیم مهدی موعود است ؟
دو نوع بینش درباره تحولات و انقلابات تاریخی ناشی میشود .
شخصیت و طبیعت جامعه
9 - آیا تحولات تاریخی یک سلسله امور تصادفی و اتفاقی است یا یک سلسله امور طبیعی ؟
ما هنگامی که معلولی را با طبیعت کلی یک علت بسنجیم و آن را لازمه آن طبیعت به طور کلی و عام و شامل نیابیم ، نام تصادف روی آن میگذاریم
الف- ، مجموع حوادثی که به وسیله افراد به موجب انگیزههای فردی و شخصی به وجود میآید منجر به یک سلسله حوادث تصادفی میشود و آن حوادث تصادفی منشأ تحولات تاریخی میگردد .
ب- نظریه دیگری این است که جامعه به نوبه خود ، مستقل از افراد ، طبیعت و شخصیت دارد و به اقتضای طبیعت و شخصیت خود عمل میکند ، شخصیت جامعه عین شخصیت افراد نیست ، بلکه از ترکیب و فعل و انفعال فرهنگی افراد ، شخصیتی واقعی و حقیقی به وجود میآید.
10 - قوانین علمی ؟ عبارت است از جریانات کلی و عمومی طبیعت .
11 – جامعه و تاریخ چگونه است ؟
جامعه ، طبیعت و خصلت و سنت و قاعده و ضابطه دارد ، یعنی طبق طبیعت خود عمل میکند و عملها و عکس العملهایش طبق یک سلسله قوانین کلی و عمومی قابل توضیح است . پس تاریخ آن گاه فلسفه دارد و آن گاه تحت ضابطه و قاعده کلی در میآید و آن گاه موضوع و تفکر و مایه تذکر و آیینه عبرت و قابل درس آموزی است که جامعه از خود طبیعت و شخصیت داشته باشد.
قرآن و تاریخ
12 - مسأله انتظار فرج چگونه بحثی است ؟
ضمن اینکه بحث فلسفی و اجتماعی است ، بحثی دینی و اسلامی است .
13 - آیات قرآن مجید تاریخ را چگونه معرفی می کند؟
به عنوان یک درس و یک منبع معرفت و شناسائی ، یک موضوع تفکر و مایه تذکر و آیینه عبرت یاد میکند .
14 - آیا قرآن به تاریخ به چشم فردی مینگرد یا به چشم اجتماعی ؟ و آیا قرآن تنها نظرش این است که زندگی افرادی را برای عبرت سایر افراد طرح کند یا نظرش به زندگی جمعی است ؟
آیه آن : تلک امة قد خلت لها ما کسبت و لکم ما کسبتم و لا تسئلون عما کانوا یعملون »( آنان امت و جامعهای بودند که گذشتند و رفتند ، آنان راست دستاوردهای خودشان و شما راست دستاوردهای خودتان ، شما مسؤول اعمال آنان نیستید ( تنها مسؤول اعمال خود هستید (
15 -آیا از قرآن میتوان استنباط کرد که جامعه ، مستقل از افراد ، حیات و شخصیت ومدت و اجل و حتی شعور و ادراک و وجدان و ذوق و احساس و نیرو دارد یا نه ؟
آیه آن : « ولکل امة اجل فاذا جاء اجلهم لا یستاخرون ساعة و لا یستقدمون »( 2 ) : زندگی هر امتی را پایانی است ، پس هرگاه پایان عمرشان فرا رسد ، نه ساعتی دیرتر بپایند و نه ساعتی زودتر فانی گردند .
16 – آیا از قرآن کریم میتوان استنباط کرد که بر جامعهها و اقوام و امم " سنت " ها و روشها و قوانین معین و مشخص و یکسانی حاکم است یا نه ؟
پاسخ هر سه پرسش مثبت است.
قرآن کریم این گمان را که ارادهای گز افکار ، و مشیتی بی قاعده و بی حساب سرنوشتهای تاریخی را دگرگون میسازد به شدت نفی میکند و تصریح مینماید که قاعدهای ثابت و تغییر ناپذیر بر سرنوشتهای اقوام حاکم است ، میفرماید : « فهل ینظرون الاسنة الاولین فلن تجد لسنة الله تبدیلا و لن تجد لسنة الله تحویلا » : آیا این مردم جز سنت و روشی که بر اقوام شناخته شود.
17 - آیا جامعه ،این موجود شخصیت دار یک موجود زنده متحول و متکامل و بالنده تلقی میشود ؟ چگونه توجیه و تفسیر میشود ؟
قرآن مجید ، هم بر شخصیت و واقعیت جامعه وهم بر سیر صعودی و کمالی آن تأکید دارد .
18 - دو شیوه مختلف توجیه تکامل تاریخ چیست ؟
یکی از این دو شیوه را " ابزاری " و از نظری دیالکتیکی مینامیم . و شیوه دیگر را " انسانی " یا " فطری " میخوانیم .
19- بر حسب هر یک از این دو طرز تفکر چه صورت می گیرد ؟ " انتظار بزرگ "
20- بینش دیالکتیکی یا ابزاری چه چیزی هایی را توجیه می کند ؟
برخی ، تحولات تکاملی تاریخ را از زاویه انقلاب اضداد به یکدیگر توجیه میکنند ، منحصر به تاریخ جزئی از طبیعت است. تحولات تکاملی طبیعت را به طور کلی از این راه توجیه مینمایند .
21 - توجیه دیالکتیکی طبیعت مبنای توجیه چیست ؟ توجیه ابزاری تاریخ است
22 - توجیه و بینش دیالکتیکی طبیعت بر اساس چیست ؟
اولا طبیعت در حرکت و تکاپوی دائم است ، ثابت و توقف ویکسانی در طبیعت وجود ندارد ، پس شناخت و بینش درست درباره طبیعت این است که همواره اشیاء را در حال حرکت و دگرگونی مطالعه کنیم و حتی بدانیم که فکر ما نیز ، به حکم اینکه جزئی از طبیعت است در هر آن در حال دگرگون شدن است ، در دو لحظه به یک حال نیست ، در هر لحظه هر اندیشهای غیر از اندیشه لحظه پیش است .
ثانیا - هر جزء از اجزاء طبیعت تحت تأثیر سایر اجزاء طبیعت است و به نوبه خود در همه آنها مؤثر است ، یک همبستگی کامل میان همه اجزاء وجود دارد ، پس شناخت و بینش ما درباره طبیعت آنگاه صحیح است که هر چیز را در حال ارتباط با همه چیز - نه به صورت منفرد و مجزا - مطالعه
نمائیم . یعنی همانطوریکه هر چیز به حکم قانون حرکت ، در هر لحظه غیر از آن است که در لحظه پیش بود .
ثالثا - حرکت از تضاد ناشی میشود ، تضادها کشمکشها پایه حرکتها است ، همانطوریکه " هراکلیت " یونانی در دو هزار و پانصد سال پیش گفته است
: " نزاع ، مادر پیشرفتها است " تضادها به این صورت پدید میآید که هر چیز طبعا گرایشی به سوی ضد خود و نفی کننده خود دارد و آن را در درون خود میپرورد . هر چیز در حالی که خود را " اثبات " میکند ، " انکار " خود را نیز در بر دارد . هر چیز در عین اینکه هست ، نیست ، زیرا عامل فنا و نیستی خود را نیز همراه دارد . با رشد عوامل نفی کننده ، در درون شی دو دسته عوامل صف آرائی میکنند ، عوامل اصلی و اثباتی که میخواهد شیء را در حالی که هست نگهدارد ، و عوامل نفی کننده که میخواهد آن را تبدیل به نفی خودش بکند .
رابعا - جدال درونی اشیاء رو به تزاید است و شدت مییابد تا به اوج خود یعنی آخرین حد اختلاف و کشمکش میرسد ، به نقطهای میرسد که تغییرات کمی در یک حالت انقلابی و جهشوار تبدیل به تغییر کیفی میشود و کشمکش به سود نیروهای نو و شکست نیروهای کهن پایان مییابد و شیء یک سره به ضد خود تبدیل میشود .
پس از آن که شیء تبدیل به ضد خود گردید ، بار دیگر همان جریان صورت میگیرد ، یعنی این مرحله نیز به نوبه خود ضد خویش را میپرورد و پس از یک سلسله کشمکشها به نفی خود ، که نفی نفی مرحله اول است و به نحوی مساوی است با اثبات است منتهی میشود .
23 – آیا نفی نفی که مساوی با اثبات است به معنی رجعت به حالت اول است ؟ خیر ، بلکه به صورت نوعی ترکیب میان حالت اول است و حالت دوم است .
24 - حالت سوم که ضد ضد است چه نام دارد؟ " سنتز " - ترکیبی است از حالت اول که آن را " تز " مینامیم و حالت دوم که آن را " آنتی تز "
میخوانیم . طبیعت به این ترتیب حرکت میکند و از مرحلهای به مرحلهای دیگر منتقل میشود و راه " تکامل " خود را میپیماید .
25 – آیا طبیعت هدفدار است ؟
طبیعت هدفدار نیست و کمال خود را جستجو نمیکند ، بلکه به سوی انهدام خویش تمایل دارد ، ولی چون آن انهدام نیز به نوبه خود به انهدام خویش تمایل دارد و هر نفی کننده به سوی نفی کننده خود گرایش دارد ، نفی نفی که نوعی ترکیب میان دو مرحله قبل از خود است صورت میگیرد و قهرا و
جبرا تکامل رخ میدهد . این دیالکتیک طبیعت است
26 - . تاریخ نیز جزئی از چیست ؟ طبیعت .
27 - تاریخ چگونه جریانی است ؟
جریانی دائم و یک ارتباط متقابل میان انسان و طبیعت و انسان و اجتماع ، و یک صف آرائی و جدال دائم میان گروههای در حال رشد انسانی و گروههای در حال زوال انسانی است که در نهایت امر در یک جریان تند و انقلابی به سود نیروهای در حال رشد پایان مییابد و بالاخره یک تکاپوی اضداد است که همواره هر حادثه به ضد خودش و او به ضد ضد تبدیل میگردد و تکامل رخ میدهد .
28 - اساس زندگی بشر و موتورکه به حرکت آورنده تاریخ است چیست ؟
کار تولیدی ، کار تولیدی اجتماعی در هر مرحله از رشد باشد مناسبات اقتصادی ویژهای میان افراد ایجاب میکند و آن مناسبات اقتصادی مقتضی یک سلسله مناسبات دیگر اعم از اخلاقی و سیاسی و قضائی و خانوادگی و غیره است که آنها را توجیه نماید .( مناسبات اجتماعی )
29 – آیا کار تولیدی در مرحله خاص از رشد ثابت میماند ؟ خیر ، زیرا انسان موجودی است ابزار ساز و ابزار تولیدی تدریجا تکامل مییابد و میزان تولید را بالا میبرد .
30 - با تکامل ابزار چه انسانهایی و چه مناسبات دیگری تولید میشود ؟ انسانهای نو ، با بینش نو و وجدان تکامل یافته پا به میدان میگذارند ، زیرا همچنانکه انسان ابزار ساز است ، ابزار هم به نوبه خود انسان ساز است . و از طرف دیگر هم رشد تولید و بالا رفتن میزان آن ، مناسبات اقتصادی دیگری ایجاب میکند ، و آن مناسبات اقتصادی به نوبه خود مقتضی یک سلسله مناسبات اجتماعی دیگر است که آنها را توجیه نماید .