مدرسه فرهنگ ساز و ارزش آفرین اگر در محاصره ی خانه های نامتجانس و دگراندیش قرار بگیرد و دانش آموزان آن در معرض ارزش های متفاوت واقع شوند،بخش عظیمی از دست آوردهای مربیان و معلمان آن ضایع می گردد.
در تفکر اسلامی فرزندان و اولیاء حقوق متقابل دارند. مهمترین حقی که فرزندان بر گردن اولیاءدارند،حق تعلیم و تربیت است و اگر تعلیم و تربیت را شامل شناخت و پرورش استعدادها، ایجاد قدرت تفکر منطقی و رشد عقلی و عاطفی و دینی و اجتماعی بدانیم انتقال ارزش های دینی به منزله ی خمیرمایه و جوهره ی جریان رشد قلمداد میشود. خانه ای که ارکان تربیتی آن با فرهنگ ارزش ها آشنایی نداشته باشد به سادگی از عهده ی کار بزرگی که به آنان محول شده است برنمی آیند.
عصر ما عصر تلاطم ارزش ها و آسیب پذیری فرهنگ هاست. از این رو پدران و مادران و معلمان و مربیان باید با ابتکار و اهتمام نسل نو را در برابر تند باد فرهنگ بیگانه حفظ کنند هر آموزشگاهی باید تبدیل به «مدرسه ی ارزش ها » شود و با بهره وری از نیروی انسانی کارآمد و تحکیم ارتباط خود با اولیاء به سوی اهداف تربیتی حرکت کند.
جامعه باید مدارس را دریابد و مشکلات این نهادهای سرنوشت ساز را حل کنند.برای رسیدن به این هدف کارهای گوناگونی باید انجام پذیرد. یکی از این کارها بازشناسی ارزش هاست.
مدرسه همانند خانه نهادی نگرش آفرین و رفتارساز است. مدرسه تنها محل آموزش علوم نیست بلکه جای رشد عقلی و عاطفی و اخلاقی و دینی دانش آموزان هم می باشد. کودکان و نوجوانان در مدرسه با بایدها و نبایدها آشنا می شوند و نسبت به ارزش ها و ضد ارزش ها، جاذبه و دافعه پیدا می کنند. معلمان یک جامعه معماران فرهنگ آن به شمار می آیند و اگر در انتقال فرهنگ و رشد فکری و اعتلای اخلاقی آینده سازان کوتاهی کنند، در پیشگاه خدا، مردم و وجدان معلمی خویش مسؤولیت دارند. مدرسه بعد از خانواده و قبل از جامعه و محیط اجتماعی،هنجارها و ناهنجارها را مورد نقد کارشناسانه قرار می دهد و دانش آموزان را با ارزش ها مأنوس و از ضد ارزش ها گریزان می کند.
مانمی توانیم بابخشنامه ،سخنرانی ، آئین نامه و... رویکردهای آموزش را تغییر دهیم، بلکه نیازمند تغییر فرهنگ آموزش در کشور هستیم.
تغییر فرهنگ ،نیازمند روش های خود میباشد. مشارکت در طراحی و تولید برنامه ها، ایجاد فضای همدلی و... از مولفه های مهم در تغییر نگرش و فرهنگ است.
1- فرهنگ مشارکت و همدلی
2- فرهنگ توکل، ایمان و باور
3- فرهنگ تلاش، کار و کارآفرینی
4- فرهنگ خودباوری و اعتماد به نفس
5- فرهنگ کیفیت بخشی به امور آموزشی و پرورشی توسط معلمان، مدیران و ...
6- ...
نتیجه:
با پذیرش علل فرهنگی بر موفقیت علمی استان ، می توانیم به همه مدارس و مسئولین آموزش و پرورش استان های کشور پیشنهاد نماییم در جهت کیفیت یادگیری و تربیت دانش آموزان در ابعاد مختلف علمی، دینی، اخلاقی و ... باید فرهنگ مشارکت، همدلی، تلاش، کارآفرینی و ... را نهادینه کنیم.
این مهم با درایت و تدبیر وزیر محترم آموزش و پرورش جناب آقای دکتر فانی و با ارائه ی چهار سیاست مدیریت کلان، تقویت مشارکت عمومی، مدیریت آموزشگاهی، مدیریت منابع انسانی و مالی و ان شاءالله با برنامه ریزی منطقی نسبت به اجرای این سیاست ها، با سرلوحه قرار دادن پیام مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) "اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی" شاهد موفقیت آموزش و پرورش در سال 1393باشیم.
فرهنگ به مجموعه رفتارهایی گفته می شود که در جامعه نهادینه می شود و در برگیرنده همه حرکات افراد جامعه، چه فردی از قبیل سبک زندگی و اجتماعی در مواجهه با دیگران و مقررات اجتماعی و چه کنش های سیاسی را شامل می شود حتی می توان در حوزه فکر و اندیشه و هر آنچه که از انسان سر می زند در قالب فرهنگی تعریف کرد.
قرآن پیوند بین فرهنگ و اقتصاداست. مثال روشن از فعالیتهای فرهنگی در پرتو اقتصادی آن، پیامبر و حضرت خدیجه است.پیامبر به عنوان رکن فرهنگی و حضرت خدیجه و ثروت ایشان به عنوان رکن اقتصادی در جامعه به حساب می آمدند.
بخشی از معارف قرآنی نشان دهنده این است که، پیشرفت های اقتصادی منهای فرهنگ ،نابودی جامعه را به دنبال خواهد داشت.در اسلام، انسان موجودی فرهنگی است که می تواند از زمین به آسمان عروج کند. باید در نظر داشت که این امر با اقتصاد به دست نمی آید ،بلکه ناشی از ایدئولوژی درستی است که از فرهنگ ناشی می شود.
فرهنگ باید توسط عامه مردم ساخته شود .از آسیب های جامعه ما این است که فرهنگ ما به ثبوتی تبدیل شده، به جای این که خود کارایی داشته باشیم، دنباله رو خرده فرهنگ های خارج از مرز هستیم.بخشی از رخنه های فرهنگی، در حوزه فکری است. عده ای القا می کنند به جای فرهنگ پیشرو، باید فرهنگ پیرو را مبنای کار خود قرار دهیم.
فرهنگ نباید در شعار امسال به پای اقتصاد ذبح شود. آنچه که مهم است این است که رفتار اقتصادی ما را باید فرهنگ بومی، ملی و اسلامی تبیین کند، در این صورت است که خواهیم توانست به هدف مورد نظر دست یابیم.باید در نظر داشت وقتی روح جامعه متأثر از شعار سال باشد ،نتیجه آن در بخش کلان که همان دولت است به وضوح دیده خواهد شد.
باید کاری بکنیم که راهبرد عمومی کشور به سمت نام گذاری سال برود .اما این که صرفاً در سربرگ سازمان ها قرار گیرد، از آسیبهایی خواهد بود که جامعه با آن مواجه خواهد شد.
بهترین بستر مدیریت جهادی ،هیأت ها و مساجدند و بهترین بستر فرهنگ سازی، قرآن است .از سوی دیگر مروجین فرهنگ هم که مبلغین و روحانیت به شمار می آیند، با سازمان تبلیغات اسلامی در ارتباط هستند. پس سازمان، مثلث بین هیأت ها و مساجد و مبلغین است ،و بهترین گزینه برای تحقق شعار سال به حساب می آید .