انتظار مردم ازدولت ،بهبود وضعیت محیط زیست است. امیدواریم گام های موثری در بحث آموزش های زیست محیطی برداشته شود و در بحث فرهنگ سازی و آموزش های مرتبط با محیط زیست بهره مندشویم.
کودکان نیز به داستان های مرتبط با طبیعت وحیوانات علاقمند هستند وبحث های محیط زیستی برای آنان نشاط آور است و این علاقه و نشاط ایجاب می کند اصلاح" فرهنگ" برخورد مناسب و "دوستی" با محیط زیست را از همان ابتدا به کودکان آموزش دهیم.
در فضای پرسشگری است که خلاقیت، تفکر و اندیشه های جدید شکل می گیرد ما نباید تنها با دادن اطلاعات صرف دانش آموزان را به یک فلش اطلاعاتی بدل کنیم ،بلکه باید مسائل پیچیده علمی و حرفه ای محیط زیستی را به زبانی ساده برای دانش آموزان توضیح دهیم .
باید با آگاهی و روشنگری فضا را باز کنیم تا دانش آموزان بتوانند به راحتی سوالهایشان را بپرسند و از دل همین پرسشگری است که عزت نفس در میان جامعه دانش آموزی افزایش پیدا می کند .ما نباید همه چیز را همان گونه که خود می خواهیم به دانش آموزان القا کنیم وحق اندیشیدن و پرسشگری را به رسمیت بشناسیم.
ما نیازمند تحول عظیم در بخش کشاورزی، الگوی مصرف آب و انرژی هستیم آموزش شیوه زندگی می تواند در اصلاح این الگوها موثر باشد.
کودکان ژاپنی در کتابهای درسی خود می خوانند که کشوری فقیر از لحاظ منابع زیست محیطی هستند و از همان ابتدا به آنها آموزش داده می شود که ثروت این کشور و مردم ،کار است و از کودکی روحیه کار و مسئولیت پذیری به آنها آموزش داده می شود.
در کشوری مانند ژاپن زباله بسیارکم می شود، این در حالی است که در شهری مانند تهران مخازن زباله اش 4 بار در روز تخلیه می شود و بازیافت کاغذهای مرغوب به تولید شانه تخم مرغ ختم می شود.
دستگاههای فرهنگی برای ارتقای فرهنگ عمومی جامعه، بایستی تعامل لازم رابا سایردستگاههاداشته باشند.
حساسیت و اهمیت کار فرهنگی بسیار واضح است، بودجه های فرهنگی دستگاهها، نباید کاهش پیداکنند.
فرهنگ نباید در حد تابلو و شعار باشد. اولویت ندادن به مسائل فرهنگی باعث می گرددتا این حوزه مورد بی توجهی واقع شود و نقش کار فرهنگی مغفول بماند.
اخلاق فرهنگی وحرفه ای، ابزار مهم مدیریت است. مدیر بایددر سازمان خود از اخلاق حرفه ای استفاده کند . تحقق این امر زمانی میسر است که ،جامعه از نظر تربیت عمومی خودکفا شود.
تربیت عمومی جامعه ،نیازمند همکاری دستگاههای فرهنگی است .
آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی، تبلیغات اسلامی و حوزه علمیه و رسانه ها دستگاههایی هستند که می تواننددر ارتقای فرهنگ عمومی جامعه نقش موثری داشته باشند. بنابراین باید دست به دست هم بدهیم برای ارتقای فرهنگ عمومی جامعه تلاش کنیم.
سازمان آموزش و پرورش به عنوان یک دستگاه فرهنگی ، در تربیت فرزندان نقش بسیار موثری دارد.تربیت فرزندان از خانواده آغاز می شود و بعد به دانشگاه و آموزش پرورش می رسد . رسالت آموزش و پرورش، بسیار سنگین است ؛ چون تربیت درست فرزندان، نیازمند سرمایه گذاری است.
آموزش و پرورش باید برنامه ها و اقدامات فرهنگی خود را متناسب با نیازهاری ایرانی و اسلامی تدوین کند ،چرا که این امر در ارتقای فرهنگ دینی و ارتقای فرهنگی عمومی جامعه بسیار موثر است.
از «فرهنگ مقاومتی» بایدبه عنوان یکی از الزامات و ارکان رسیدن به «اقتصاد مقاومتی» و «اقتصاد مقاوم در برابر تهدیدات و تحریمات»، یاد کرد.
حقیقت امر آن است که بدون فرهنگ مقاومتی نمیتوان از پیشرفت در علم و اقتصاد سخن گفت.
مروری بر راهبردهای حضرت آیت الله خامنهای در نامگذاریهای سالهای گذشته به خوبی نشان میدهد که معظم له در این مسیر مبتنی بر یک نقشه راه کلان، بسیاری از شاخصههای مهم را برشمردهاند که همگی مولفههای «فرهنگ مقاومتی» برای ساختن و رسیدن به اقتصاد مقاومتی است.
سال 1372 تاکید بر «عدالت اجتماعی»، سال 1373 تاکید بر «صرفهجویی»، سال 1374 تاکید بر «وجدان کاری، انضباط اجتماعی، انضباط اقتصادی»، سال 1375 تاکید بر «ضرورت پرهیز از اسراف و حفظ ثروت و منابع عمومی کشور»، سال 1376 تاکید بر «مبارزه با اسراف»، سال 1377 تاکید بر «صرفهجویی و پرهیز از اسراف»، سال 1380 تاکید بر «تلاش برای رفع مشکل اشتغال»، سال 1382 تاکید بر «نهضت خدمترسانی به مردم»، سال 1387 سال نوآوری و شکوفایی، سال 1388 تاکیذ بر «حرکت مردم و مسئولین به سوی اصلاح الگوی مصرف»، سال 1389 سال «همت مضاعف، کار مضاعف»، سال 1390 سال «جهاد اقتصادی»، سال 1391 تاکید بر «تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی».
بنابراین در سالی که با عنوان سال « اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی » نامگذاری شده است، ضروری است تا فرهنگ جهادی و مقاومتی بار دیگر بازخوانی شده و در خدمت اقتصاد جهادی و مقاومتی قرار گیرد.
در این بین مسئولیت اصلی بر دوش مسئولین و متولیان و صاحبنظران عرصه فرهنگ از نخبگان و صاحبنظران و روحانیان و دانشگاهیان و هنرمندان و رسانهها خواهد بود.